×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

gegli

نــــــــــــاز و نــيــــــــــــاز

زنـــدگــــــــــــي

× گمشده این نسل،اعتماد است نه اعتقاد اما افسوس نه بر اعتماد ،اعتقادیست و نه بر اعتقاد، اعتماد ====================== اینجا دنیای کوچیک منه... به دنیای من خوش اومدید... تمام احساس من اینجاست... من آروم ترین آدم دنیام... قدمتون رو چشم...
×

آدرس وبلاگ من

nazoniyaz.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/maryam1340

Access to the friends list is not allowed for anyone

داستان عشق و خیانت

علی‌یعقوبی - نمایش عشق لرزه، به احساسات درونی، خواسته‌ها، عشق، وفاداری، کینه و خیانت می‌پردازد.
نمایش �عشق لرزه� نوشته �اریک‌ امانوئل اشمیت� نویسنده فرانسوی است. اشمیت، اولین کتابش را در ۱۱ سالگی و اولین نمایشنامه خود

را در ۱۳ سالگی به رشته تحریر در آورد. وی پس از دوران مدرسه وارد دانشسرای عالی شد و در سال ۱۹۸۳ میلادی مدرک دبیری فلسفه گرفت. در سال ۱۹۸۶ از تز دکترایش دفاع کرد و از آن پس، چندین سال به تدریس فلسفه پرداخت.
این نویسنده در سال ۱۹۹۱، با اولین نمایشنامه‌اش، �شب والونی� به شهرت رسید. منتقدان از نمایشنامه دومش، �ملاقات‌کننده� استقبال کردند. این نمایشنامه، گفت‌و‌گویی بود بین فروید (روان‌شناس اتریشی) و خدا. از آثار اشمیت می‌توان به کتاب‌هایی چون �انجیل به روایت پیلاطس�، �اسکار و خانم رز�، �سهم دیگری� و �زندگی من با موزار� اشاره کرد. نویسنده‌ای که پیش از این �سهراب سلیمی� 3 اثر از او را به روی صحنه برده بود. نمایش‌های �خرده جنایت‌های زن و شوهری�، �نوای‌اسرار‌آمیز� و �مهمانسرای دو دنیا� هر یک به زبانی تلاش انسان امروزی در برقراری ارتباط با هم نوع و ایجاد رابطه‌ای انسانی به دور از تعلقات مادی و زمینی را نشان می‌دهد.
در چهارمین اثر اشمیت، به نام �عشق‌لرزه� نیز داستان به مضامین انسانی، خواسته‌ها و نیازهای درونی و بیرونی انسان معاصر می‌پردازد. انسانی که برای رسیدن به عشق واقعی و آرامشی ابدی حاضر است. همه جا را زیر پا بگذارد تا به خواسته درونی خودکه همان عشق پاک باشد برسد و چونان �ریچارد� با بازی �پیام دهکردی� عشق بی واسطه و پاک خود را نثار انسانی دیگر، �دیان� با بازی �افسانه ماهیان� کند که در این میان �دیان� به دلیل غرور و خودخواهی که دارد باعث می‌شود این عشق به نفرت تبدیل شود. در نمایش‌های �امانوئل اشمیت� مساله عشق جهان شمول مدنظر است. عشقی که نمی‌توان آن را مختص به یک جا و مکان یا یک شهر و بالاتر از آن یک کشور دانست.
اصولا پرداختن به مضامینی چون عشق یک جور نیاز شدید برای انسان امروزی است. امروزه بشر سرگردان از تکنولوژی و محصور مانده در زندگی ماشینی و خسته از زندگی روزمره است. مخاطبین نمایش�عشق‌لرزه�، به همین دلیل در آثار گذشته �سلیمی� و نویسنده اثر �امانوئل اشمیت� به دنبال همین واژه‌های کلیدی می‌گردند تا بتوانند به معنا و مفهوم تازه وجدیدی ازعشق برسند. نمایش �عشق لرزه� را باید روایتی از نیازها،درونیات، و غلیان احساسات بشر امروزی دانست. در این آزمون و خطایی که دانسته یا ندانسته بشر امروز مرتکب می‌شود روز به روز واژه‌هایی مثل عشق، دوست داشتن و وابستگی رنگ می‌بازد. البته در نمایش �عشق لرزه�، کارگردان اثر سعی کرده که نمایش را از لحاظ اخلاقیات، وفاداری و انسان دوستانه مورد بررسی قرار دهد. این که آدم‌ها معیار و توان و ظرفیتشان در لحظه‌های حساس و در امتحان‌هایی مشخص می‌شود که آیا همان چیزی هستند که ابراز می‌کنند یا نه ؟ ویا این که کلماتی را طوطی وار و در لحظه و اسیر در احساسات زود گذر به زبان می‌آورند و بعد از گذشت چند ساعت یا چند روز و ماه دیگر یادشان می‌رود که چه گفتند و چه خواستند وچندین سوال مهم واساسی که با اجرای نمایش در ذهن تماشاگر شکل می‌گیرد.
�دیان� زن وکیلی که عاشق �ریچارد� است به دلیل حس زنانه خود معشوقه اش �ریچارد� را مورد امتحان قرار می‌دهد. به همین دلیل از دختری به نام �الینا� با بازی �بهناز جعفری� می‌خواهد که در سر راه �ریچارد� قرار گیرد تا بداند آیا �ریچارد� نسبت به �الینا� علاقمند می‌شود یا نه؟. در این میان �ریچارد� هم بدون آن که �دیان� بداند او را مورد امتحان و آزمون قرار می‌دهد. اما رفته رفته فاصله‌ها باعث از بین رفتن عشق میان �دیان� و �ریچارد� می‌شود و اینجاست که زلزله احساسات عشق، دوست داشتن و وفاداری جای خود را به کینه، غرور و نفرت می‌دهند و �دیان� ناخواسته در این امتحان مردود می‌شود و کینه سرتاپای وجودش را می‌گیرد. در مقابل �دیان�، �الینا� زنی سرگشته وآواره و شاعر مسلک،جای معشوقه جدید �ریچارد� را می‌گیرد و �ریچارد� به دلیل این که پی به احساسات پاک و درونی او می‌برد از �دیان� دلکنده، و وابسته به �الینا� می‌شود. از بعد اجتماعی سالها فاصله و اختلاف طبقاتی بین �ریچارد� و �الینا� وجود دارد. اما همان گونه که می‌دانیم عشق، زلزله‌ای از احساسات و عواطف و وابستگی هاست و اصلا برایش مهم نیست که معشوقه تحصیل کرده است یا بی سواد؟ پول دار است یا فقیر؟، زیباست یا زشت؟ و... وقتی که از راه می‌رسد، لرزه و جنب و جوشی و‌صف ناپذیر در عاشق و معشوق به وجود می‌آورد. �ریچارد� و �الینا� هم به دور از طبقه بندی‌های اجتماعی سرو پا تسلیم زلزله عشق �ریچارد� و�الینا�می شود.
نمایش �عشق لرزه�، حکایت اشتباهات و نارضایتی‌هایی است که برخی از آدم‌ها در مواجه با عشق انجام می‌دهند. �دیان� به دلیل همان حس غرور و خودخواهی که دارد در مسیر عشق شکست می‌خورد و در مقابل �الینا� از یک زندگی فقیرانه و به نوعی آدمی شکست خورده و بازنده تبدیل به آدمی موفق و پیروز می‌شود.
در واقع می‌توان گفت �عشق لرزه� با داستان جهان شمول خود، منشوری از اخلاقیات و درونیات عاطفی را بیان می‌کند. که در آن صداقت، درستی، وفاداری و نیاز به چالش کشیده می‌شود.
�سهراب سلیمی� به عنوان کارگردان نمایش در مرحله اول تلاش کرده که داستان واقع گرایانه و خالصی را از عشق به معرض دید تماشاگر بگذارد و در این میان حکم صادر نمی‌کند. بلکه با نشان دادن خوبی و بدی وفاداری و خیانت راستی وناراستی، قضاوت را برعهده تماشاگرانش می‌گذارد. در این میان �سلیمی� با طراحی یک دکور گرد که می‌تواند نمادی از کره زمین باشد.
تلاش می‌کند قصه و داستان خود را جهان شمول نشان دهد. طراحی نمایش �عشق لرزه� با بهره گرفتن از سکوها و شیب‌های کوتاه و بلندی که دارد از یک طرف اشاره به پستی و بلندیهای عشق و راه‌های هموار و ناهموار آن دارد و از طرف دیگر اشاره به کره زمین دارد. جایی که امروزه چندین میلیارد انسان با رنگ‌ها و نژاد‌های مختلف روی آن زندگی می‌کنند و هر کدام بسته به دیدگاه و نوع زندگی که دارند بامقوله عشق و وابستگی به هم نوع سرو کاردارند. از طرف دیگر �سلیمی� با دکور گردش ما را ناخواسته به یاد نمایش‌های ایرانی و فضای گرد آن، به ویژه در نمایش‌ها تعزیه، نقالی و نمایش‌های سنتی می‌اندازد. انگار گردبودن دکور نمادی از ناخودآگاه مخاطب ایرانی است که در لایه‌های اولیه آن شخصیت‌های برگرفته از تعزیه و سیاه‌بازی قرار دارند و سپس به شخصیت‌های شرقی برمی‌خوریم و هر چه مخاطب بیشتر به این گردی دکور می‌اندیشد. حس نزدیکی او با شخصیت‌های نمایش بیشتر می‌شود، تا جایی که می‌توان به این جهان‌شمول بودن نمایش بیشتر رسید. �سلیمی� با سکوی دایره‌ای شکل با شیب‌های تند و کم آن ساختارهای نمایشی در زمان و مکان را شکسته و با ایجاد تعلق‌های بسیار در اجرای نمایش ما را با بازیگران �عشق لرزه� همراه می‌کند.
در پایان باید گفت: آدم‌های نمایش �عشق لرزه� با وجود زندگی‌ای که دارند هر کدام در زندگی به دنبال نیمه گمشده خود می‌گردند انگار به یک جور خلاء عاطفی و حسی در زندگی خود دچارند. �ریچارد� با وجود ثروتمند بودن،کشور به کشور مسافرت کرده و به دنبال یار گمشده خود می‌گردد. �دیان� با وجود این که وکیلی موفق است بزرگترین خلأ زندگی‌اش از دست دادن معشوقش است. �ردکیا� دوست �الینا� واو هر 2 به دنبال با بی‌انگیزگی و فقر ناشی از نبود معشوقه روز به روز زندگی آشفته و بی سامان خودرا با هرزه‌گی به آتش می‌کشند و �پومره� مادر �دیان� که در تنهایی خود روز و شب به دنبال همیار و معشوقه اش لحظه به لحظه به مرگ نزدیکتر می‌شود.

جمعه 9 مهر 1389 - 12:44:52 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

ham

hamafshari

http://www.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 14 آذر 1389   2:39:49 AM

salam ahange profile gohardashtet zibast chetor msihe doanloadesh kard?

tnx

ham

hamafshari

http://www.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 14 آذر 1389   2:39:41 AM

آخرین مطالب


باز دید از کانالهای من در تلگرام


سخنان بزرگان درباره‌ي خواب و رويا


دل‌های پاک


حسـرت واقعـی


تقدیم به تمام پدران


بدون شرح


هی فلانی! دیگر هوای برگرداندنت را ندارم


شوهر نگران


محض خدا برگرد


تقديم به نامردترين مرد روي زمين


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

39890 بازدید

2 بازدید امروز

27 بازدید دیروز

207 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements